دلم گرفته،بازم چشام بارونیه،وای،وای،وایخبر آوردن بازم تو شهر مهمونیه،وای،وای؛وایشهید گمنام سلام،خوش اومدی،مسافر من،خسته نباشی پهلونشهید گمنام سلام،پرستوی مهاجر من،صفا دادی به شهرمونوقتی رسیدی همه جا بوی خوش خدا پیچید،تو مگه کجا بودی؟وقتی رسیدی کوچه ها نسیم کربلا رسید،تو مگه کجا بودی؟وقتی رسیدی همه جا عطر گل نرگس اومد،مگه با آقا بودی؟وقتی رسیدی همه اشکا مثل زهرا(س)می چکید،تو مگه کجا بودی؟شهید گمنام،دوباره زائرت شدم،وای،وای،وایشهید گمنام،بازم کبوترت شدم،وای،وای،وایشهید گمنام بگو،بگو به من حرف دلت رو،تا کی می خوای سکوت کنی!شهید گمنام بگو،پس کی می خوای فکری برای بغض توی گلوت کنی؟راستی هنوز مادر پیرت تو خونه منتظره،چرا اینجا خوابیدی؟راستی مادر نصفه شبا با گریه از خواب می پره،چرا اینجا خوابیدی؟راستی بابات چند ساله دق مرگ شد و عمرش سر اومد،خدا رحمتش کنه!راستی کسی نیست مادر و حتی یه دکتر ببره،چرا اینجا خوابیدی؟خودم می دونم،شرمنده پلاکتم،وای،وایمدیون اشکِ فرزند بی پناهتم،وای،وایحق داری هر چی بگی،تازه دارم کنار قبرت فکر دقایق می کنم!حق داری هر چی بگی،به روم نیار گلایه هاتو خودم دارم دق می کنم!باشه دیگه کل وصیت هاتو اجرا می کنم،تو فقط غصه نخور!باشه دیگه دعا برا یوسف زهرا می کنم،تو فقط غصه نخور!باشه دیگه کاری برا غوغای محشر می کنم،تو فقط غصه نخور!باشه دیگه فکری برا اشکای رهبر میکنم،تو فقط غصه نخور!
وبسایت دبیرستان نمونه دولتی شهدا گمنام ماکو شهادت رسول اکرم ، امام حسن مجتبی و امام رضا را به همه ی ملت عزیز ایران و مسلمانان و شیعیان تسلیت عرض می نوماید .
به هنگام پیری مرانم ز پیش
که صرف تو کردم جوانی خویش
الا ای جگر گوشه فاطمه
که بردی دل اهل دل را همه
کی ام من؟ که باشم هوادار تو
هوادار تو هست دادار تو
من از کودکی عاشقت بوده ام
قبولم نما گرچه آلوده ام
به عشق تو هرکس که منسوب شد
اگر بد بود عاقبت خوب شد
غمت حاصل زندگانی من
به راه تو طی شد جوانی من
من از ریزه خواران خوان تو ام
اگر چه بدم میهمان توام
به عشقت از آن دم که خو دادی ام
به چشم همه آبرو دادی ام
ز در راندگانت حسابم مکن
گدایم، کرم کن – جوابم مکن
ازین رو سپیدم بر داورم
که من هم سیاهی این لشگرم
مبادا برانی مرا از درت
به بازوی بشکسته مادرت
![اس ام اس و متن تبریک عید قربان 93 sms eyde ghorban اس ام اس و متن تبریک عید قربان 93](http://www.radsms.com/wp-content/uploads/2014/10/sms-eyde-ghorban.jpg)
عید فرخنده ی نورانی قربان آمد
حاجیان سعی شما شد به حقیقت مقبول
رحمت واسعه ی حضرت سبحان آمد . . .
ای وارث تاج و تخت محمود بیا / مرآت صفات پاک معبود بیا
خلق آرزوی بهشت موعود کنند / والله تویی بهشت موعود بیا
عید شعبان مبارک باد
دبیرستان نمونه دولتی شهــداے گمنـــام شهرستــان مـــاکــو
شاید این جمعه روز ولادتش ظهور کند!!!!!!!!!!شاید!!!!!!!!!
بیایید لااقل این جمعه گناه نکنیم!!!!!!!!!!!!!!!!!
آهای دوست عزیز سهم شما فقط یک گناه!!!!!!!!!!
بیاییم با گناه نکردن در روز ولادتش دلش را شاد کنیم!!!!!!!!!
اللهم عجل لولیک الفرج
صلوات نشانه محبت به حبیب خداست .
صلوات باعث تقرب به خدا و رسول خدا میشود .
صلوات موجب شفاعت است .
با صلوات حاجات برآورده میشود .
صلوات باعث آمرزش گناهان میشود .
صلوات موجب عافیت و شفای امراض میشود .
صلوات حافظه را تقویت میکند .
صلوات موجب توانگری است .
صلوات موجب روشنایی قبر و قیامت است .
صلوات باعث تشریف فرمایی پیامبر به موقع مرگ است .
صلوات نور صراط است .
صلوات باعث نجات از آتش جهنم و داخل شدن در بهشت است .
معنای صلوات
صلوات در لغت به معنی «دعاست» و نماز را به جهت این که شامل دعا میشود «صلاة» میگویند.
اما صلوات در میان عرف مردم شامل دو چیز میشود:
معنای اول: سلام و درود بیکران خداوند و فرشتگان و کسانی که ایمان به رسول خدا آوردند، به جهت عظمت، مقام و منزلت آن حضرت صلوات بر محمد (صلی الله علیه و آله) و آلش میفرستند .
معنای دوم: صلوات به معنای نماز است .
عدهای هم صلوات پروردگار عالم را به پنج معنی تقسیم میکنند .
1) به معنای رحمت
2) به معنای مغفرت
3) به معنای شفاء
4) به معنای تزکیه
5) به معنای کرامت
معنای حروف صلوات از دیدگاه علمای دین
بعضی از علمای دین حروف صلوات را به معنای خاصی به کار بردهاند که عبارتاند از:
«صاد» در صلوات از «صمد» است که از اسماء خداوند است .
«لام» در صلوات از «لطیف» است که از اسماء خداوند است .
«واو» در صلوات از «واحد» است که از اسماء خداوند است .
«هاء» در صلوات از «هادی» است که از اسماء خداوند عالم است .
فضایل صلوات در روایات
رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«هر کس صد بار بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله) صلوات بفرستد، خداوند صد حاجت او را برآورده میسازد.»
حضرت علی (علیه السلام) میفرماید:
«هیچ دعایی به آسمان نمیرسد مگر این که دعا کننده بر محمد و آل او صلوات بفرستد.»
هفتمین ماه از سال هجری قمری رجب نام دارد که نباید فضیلت آن را به بوته فراموشی سپرد زیرا در میان ماههای دوازده گانه تنها و بدون ائتلاف با ماههای دیگر از حرمت و قداست برخوردار می باشد، در واقع چهار ماه در قرآن کریم با تعبیر «حرم» یعنی برخوردار از حرمت یاد شده است که یکی از آنها فرد است که رجب نام دارد و در آن قتال و کشتار حرام می باشد.
رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند: «رجب ماه بزرگ خداست و هیچ ماهی در حرمت و فضیلت به پایه آن نمی رسد و قتال با کافران در این ماه حرام است، آگاه باشید که رجب ماه پروردگار است و شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است و اگر کسی در ماه رجب حتی یک روز روزه بدارد خدا را از خود خشنود ساخته و خشم الهی از او دور میگردد .»
امام هادى علیه السلام پس از شهادت پدر بزرگوار خود، در محیطى بسیار سخت و در وضع بسیار دشوار مىزیست و هم عصر حكومت«متوكل» بود كه به دشمنى با امام(ع) و تعقیب یاران وى و در هم شكستن پایگاههاى او زبانزد بود و هر روز در اینگونه اعمال پیشتر مىرفت و در دستگاه حاكم نیز این بد رفتاریها گسترش مىیافت تا آنجا كه متوكل خطر بحران حكومت خویش را احساس كرد و بر آن شد تا با دو روش توأمان در یك اقدام،از بحرانى تر شدن وضع جلوگیرى كند.
1- حمله بردن به یاران امام(ع) و پایگاه هاى او و آزردن آنان و از میان برداشتن آثار شیعیان، تا بیش از پیش آنان را دچار وحشت کند و خوار گرداند. او به این اعمال دست زد و تا بدانجا پیش رفت كه قبر امام حسین(ع) را ویران ساخت و آثار آن را از میان برد. (1)
2- امام(ع) را از پایگاه هاى او دور ساخت تا مقدمه آواره ساختن و پراكندن پایگاه هاى ایشان باشد، و سازماندهی آن را از بین ببرد و آنان را از پیروزى نا امید گرداند. متوكل دریافت كه اگر امام هادى(ع) از مراقبت او دور باشد یعنى در مدینه بماند، برای دولت او خطر بسیاری خواهد داشت. پس دستور داد آن بزرگوار را به سامره بیاورند تا حركات و سكنات ایشان را تحت نظارت داشته باشند.
متوكل به امام(ع) نامهاى نوشت و او را دعوت كرد كه با هر كس از خانواده و دوستان خود كه بخواهد به سامره بیاید. متوكل به نحوى به این اقدام دست زد كه امت بر او نشورد. این روش همان بود كه خلیفگان پیش از او نیز عمل كردند. مامون نیز با حضرت رضا(ع) همچنین با حضرت جواد(ع) به همین روش اقدام نمود و كوشید آنان در محیط دستگاه دولت به سر برند تا زیر نظر نگاهبانان قصر باشند.
متوكل به وسیله یحیى بن هرثمه، یكى از فرماندهان ارتش خود، نامهاى به امام فرستاد و سپاهى با یحیى همراه كرد تا به مدینه روند و فرمان داد تا خانه امام را بازرسى كنند و در پى مدركى باشند كه امام را محكوم به توطئه و اقدام علیه دولت او كند، سپس او را به سامره آوردند.
وقتى مردم مدینه از موضوع آگاه شدند، سر و صدا راه افتاد و عمل«پسرهرثمه» را محكوم داشتند تا جائی كه ابن هرثمه كوشید آنان را خاموش سازد و نزد آنان سوگند یاد كرد كه دستورى كه متضمن آسیب رسانیدن بهامام(ع) باشد ندهد. (2)
این امر دلیل آگاهى مردم مدینه از سوء نیت حكمرانان نسبت به امام بود.
«ابن هرثمه» گوید:« سپس سراى او را بازرسى كردم و در آن جز تعدادی قرآن و دعا و كتب علمى چیزى نیافتم."(3)
امام هادى (ع) همراه فرزند خود«عسكرى» نوجوان، با ابن هرثمه، مدینه را به سوى سامره ترك كرد. یك روز پس از رسیدن به سامره، متوكل، امام(ع) را دعوت كرد و یاران متوكل به استقبال امام رفتند و متوكل نیزشرایط تعظیم و تكریم بجاى آورد و احترامات خود را به امام(ع) ظاهر داشت؛ سپس او را به منزلى فرستاد كه پیشاپیش براى وى آماده كرده بود.
متوكل با این روش مزورانه، خواست برنامه سیاسى و دشمنى دیرینه خود را با امام(ع) زیر پوشش قرار دهد. متوكل با احضار امام(ع) وى را به اقامت اجبارى ملزم ساخت و واداشت تا زیر مراقبت شدید كاخ، زندگى كند.
![](http://www.samenblog.com/uploads/m/mpcb/122313.gif)
بی تو یاصاحب الزمان
بی قرارم هر زمان
دیداریار غائب دانی چه ذوق دارد؟
ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد.
سلامُ الله یا زهرا سلامی بر حجاب تو
چه دارد لحظه محشر دل ما در جواب تو؟
میان کوچه های ما پر از فریاد تو اما
کسی از جان و دل آیا شنیده این خطاب تو؟
.
سلام الله یا زهرا سلام ای حضرت مادر
تویی که مادری کردی چنین تا لحظه آخر
بلاها بر سر مادر رسید و پشت او خم شد
که مادر را شکست از غم؟که دارد این چنین باور؟
يادمان نرود در پنجشنبه آخر سال
آنها چشم به راهند
بهار از راه مي رسد، همانطور كه پاييز از راه رسيد و گذشت. بهار چندباره و چندباره با آن همه چرخ ريسك، با شاخه هاي باد و ابرهاي درهمش، دوباره از راه مي رسد. پاشو، شال و كلاه كن. يادت نرود دسته كليد خانه را برداري. يادت نرود خودت را در آينه برانداز كني تا اگر گوشه لباسي چروك مانده، مويي آشفته شده، يقه اي كج شده صاف كني. بهترين لباسها را بپوش، آنهايي كه يك سال چشم زده اي تا شب عيد برسد تا به برشان كشي. حالا وقتش است. بهترين كفشهايت را هم پاكن. همان چرمي ها كه بيشتر روزها توي قوطي مقوايي شان جا خوش كرده اند. عطر يادت نرود. خوش بو باش. اتوكشيده و تر و تميز. از خانه كه بيرون زدي، قبل از اينكه به سراغ دوستان و آشنا بروي، يادت نرود از گل فروشي سر گذر، شمعداني قرمز بخري، يادت نرود اگر شمعداني نداشت، اگر گفت: "گذاشته ايم قلمه ها جان بگيرد" معطلش نكني، دوباره بپرس: "آقا! شب بو چطور؟ شب بو نداريد؟" كه مي داني حتما دارد. شب بو، گلي كه براي حداكثر يك هفته مي تواني اسمش را گل بگذاري، بله، از همان رنگهاي سرخ و آبي و سفيد، چند گلداني بخر. مي داني كه چند تا بايد بگيري؟ نمي داني؟ از اول بشمرشان. پدر بزرگ و مادر بزرگ پدري، پدر بزرگ و مادر بزرگ مادري، عمه خانم، شوهر عمه، عمو جان و...
مي دانم كه مي شود همه اينها را گذاشت توي صندوق عقب ماشين و يا دست بالا، يكي دو تا شان را جلوي پاي شاگرد، كنار دست راننده و بقيه را مي شود چيد ماشين، جلوي پاي سرنشينان عقب، و بعد؟ و بعد بايد راهي گورستان شد، همه چشم به راهند.
رسم ايراني شب عيد اموات
آن وقتها، بيست سال پيش و بلكه بيشتر را مي گويم كه خوب، مثل آينه به يادم مانده، قديمي ترها، زودتر از ديدار آشنايان و دوستان نزديك، به ديدار و زيارت اموات مي رفتند. گلهاي شب بو و شمعداني، روي سنگها را پر مي كرد تا آخرين هفته سال، همه به ياد درگذشتگانشان بيفتند.
نمي دانم اين رسم ايراني، چه ارتباطي با كلام آن بزرگوار دارد كه گفت وقتي بهار را ديديد، از روز نشر، بيش ياد كنيد. هر چه كه هست، روز حشر كه سر مي رسد و خانه انسان، خاك بيابان مي شود، همين چيزهاست لابد كه براي ديگران مهمتر مي شود. همين رسوم كه زماني اصل بود و متن بود و حالا، چه مي گويم، اندكي از حاشيه هم رنگ باخته تر شده است.
اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري
کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي
اي آنکه در حجابت درياي نور داري
من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟
برعکس چشمهايم چشمي صبور داري
از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟
در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟
زبيت مرتضي (ع) شاه ولايت اختري سر زد
که از نور رخش، ارض و سما را زيب و زيور زد
بود ميلاد زينب (س) آن که اندر روز ميلادش
در آغوش حسينش خنده بر روي برادر زد
بلبل طبعم غزل خوان در ثناي زينب است
مرغ روحم پرزنان اندر هواي زينب است
آمد آن بانو كه فخر هر زن است
هر دلى با ذكر نامش گلشن است
روح تاريك همه سر گشتگان
در شعاع نور عشقش روشناست
اى اهل عالم! در ديار شور و شادى
زد خيمه روز پنجم ماه جمادى
ديوان خلقت را خدا زيب و فرى داد
ساقى كوثر را ز كوثر كوثرى داد
((بقیه در ادامه مطلب))
هر راه بجز راه تو کج خواهد شد
بی لطف تو آسمان فلج خواهد شد
ما منتظران اگر بخواهیم همه
امسال همان سال فرج خواهد شد
خواننده انقلابی کشور گفت: به لطف خدا جاهایی اجرا کردهام که تاکنون هیچ خوانندهای در آن محلها اجرا نکرده و اینها افتخار بنده است.
به گزارش خبرگزاری فارس از شرق استان تهران، حامد زمانی عصر امروز در مراسم تقدیر از وی که با حضور سردار محمدعلی آسودی، معاون فرهنگی و تبلیغات نماینده ولی فقیه در سپاه در حسینیه نمایندگی ولی فقیه در ستاد کل سپاه و با حضور پاسداران برگزار شد، با اشاره به جمع صمیمی موجود و با بیان اینکه پاسداران شاغل در معاونت فرهنگی و تبلیغات نمایندگی ولی فقیه در سپاه خود دستی بر آتش دارند، افزود: چندی پیش خدمت مقام معظم رهبری حضور یافتم؛ ایشان به بنده لطف داشتند و بنده را مورد تفقد قرار دادند.
وی اضافه کرد: مقام معظم رهبری در این دیدار راجع به ترانه «مرگ بر آمریکا» فرمودند که ترانه مرگ بر آمریکای شما، مرگ بر آمریکای سال 92 بود؛ شنیدم که به این کار زیاد حمله کردند، بگذار حمله بکنند که اگر حمله نمیکردند باید عزا میگرفتید؛ شما هم دلسرد نشوید و یکی دیگر هم بسازید.
بقیه ی این دیدار در ادامه ی مطلب .....
حتما حتما مطالعه کنید!!!!!!!
يا رب چه قشنگ است و چه زيبا حرم قم
چون جنت اعلا، حرم محترم قم
بانوي جنان، اخت رضا، دختر موسی
دردانه زهرا و ملائك خدم قم
اين مژده بس او را كه بهشت است جزايش
هر كس كه زيارت كندش در حرم قم
وفات فاطمه معصومه (س) تسلیت باد
هر كس سوره توحید را قرائت نماید با خواندن آیه اول، خداوند هزار نگاه به او می كند و با خواندن آیه دوم، خداوند هزار دعای او را مستجاب می كند و با آیه سوم هزار خواسته اش را به او می دهد و با آیه چهارم، هزار حاجت از حاجت های دنیا و آخرتش را روا می كند.
یكصد و دوازدهمین سوره قرآن كریم است كه مكی و 4آیه دارد. این سوره را «اخلاص، صمد، اساس، برائة، جمال، معرفت، مانع، نور، تفرید، تجرید، ولایت» (1) نیز می گویند.
این سوره از ارزشمندترین سوره های قرآن است كه به قرائت و ارتباط با آن بسیار سفارش شده است و آثار و فواید بیشماری دارد.
امام باقر علیه السلام فرموده اند: سوره توحید برابر با یک سوم قرآن است. (2)
امام رضا علیه السلام نیز فرمودند: هر كس سوره توحید را بخواند و به آن ایمان داشته باشد توحید را شناخته است.(3)
رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم فرموده اند این سوره را زیاد بخوانید زیرا این سوره نور قرآن است. (4)
هم چنین از ایشان نقل شده است: هر كس سوره توحید را قرائت نماید با خواندن آیه اول، خداوند هزار نگاه به او می كند و با خواندن آیه دوم، خداوند هزار دعای او را مستجاب می كند و با آیه سوم هزار خواسته اش را به او می دهد و با آیه چهارم، هزار حاجت از حاجت های دنیا و آخرتش را روا می كند.(5)
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: هر كس سوره توحید و قدر را در روز یا شبش 100بار قرائت نماید خداوند پس از مرگش نوری در قبر او قرار می دهد و نوری در پیش و پس او قرار گرفته و او را تا بهشت همراهی می كند.(6)
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر كس سه روز بر او بگذرد وسوره توحید را نخواند خوار شده و بند ایمان از او برداشته می شود و اگر در آن حال بمیرد در حال كفر مرده است.(7)
و نیز می فرمایند: هر كه روزی بر او بگذرد و در نمازهای 5 گانه اش سوره توحید را نخواند به او گفته می شود تو از نمازگزاران نیستی.(8)
قرائت این سوره در بسیاری از مکان ها و زمان ها مانند پس از نماز صبح، بعد از هر نماز واجب، هنگام خواب و... سفارش شده است.
از امام باقر علیه السلام نقل شده: هر گاه احساس درد دندان كردی سوره حمد و توحید را بخوان در حالی كه دست خود را بر موضع درد گذاشته ای و پس از ان ایه 88 سوره نمل را قرائت كن دردش ارام می گیرد.(12)
هم رئیس مکتب آمد هم رئیس شیعه آمد
ظهور امام زمان (عج) پنج نشانه حتمی دارد و آن عبارتست از: قیام یمنی، خروج سفیانی، ندای آسمانی، فرورفتن سپاهی در یمن و کشته شدن نفس زکیه.
هم زمان با تولد و كودكى هر پیامبری، معجزات و امور خارقالعادهای در جهان اتفاق میافتد كه هدف از آن، آماده ساختن مردم براى پذیرش ادعاى بعدى آن پیامبر است.
به عنوان مثال زمانی كه حضرت موسى (ع) متولد شد خداوند متعال به مادرش وحی كرد كه او را روى تختهاى بگذارد و به آب اندازد و او چنین كرد و خداوند، موسى (ع) را در حمایت فرعون كه هزاران كودك را از ترس متولد شدن موسى (ع) كشته بود پرورش داد و این یك امر خارق العاده محسوب می شود.
یعنی كسی كه دستور داده بود همه فرزندان متولد شده پسر را بكشند به راحتی پرورش این پسر از آب گرفته شده را به عهده گرفت و در دامان خود، دشمن خود را پرورش داد.
یا مثلا حضرت عیسى (ع) بدون پدر متولد شد و در حالى كه هنوز در گهواره بود با زبان فصیحى سخن گفت و از آینده خبر داد و این مساله معجزه ایشان در زمان نوزادی بود.
به این امور یعنی به معجزاتی كه قبل و هنگام تولد هر پیغمبری اتفاق میافتد «اِرهاص» می گویند.
توضیح بیشتر اینكه «ارهاص» در لغت به معناى آماده ساختن و محكم كردن است، و در اصطلاح، وقوع كارهاى خارق العادهاى است كه قبل از تولد، هنگام تولد و پیش از ادعاى نبوت از سوى پیامبر، انجام مىگیرد.
چون پیامبر گرامی اسلام (ص) بزرگترین پیامبر خداوند است كه بر بشریت نازل شده و شریعت آن حضرت، كاملترین شریعت الهی است، و از طرفی دیگر این شریعت كامل خداوندی تا قیامت زنده و پویا خواهد ماند و آخرین و كاملترین عقاید، اخلاق و احكام را به همراه دارد لذا معجزات و ارهاصات زمان تولد پیامبر اكرم (ص) بیشتر و عجیب تر از ارهاصات دیگر انبیا بوده تا اینكه مردم را با این معجزات و امور خارق العاده آماده پذیرش امانت مهم الهی كنند.
با این توضیح روشن شد كه هدف مهم «اِرهاص» آماده كردن مردم برای پذیرش نبوت پیامبری است كه قرار است متولد شود.
مهمترین ارهاصاتی كه قبل از تولد و همچنین هنگام تولد پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) اتفاق افتاد - مطابق چند روایت نقل شده از حضرت امیر المومنین علی (ع) و امام صادق (ع) چنین است:
1. واقعه اصحاب فیل و دفاع پرندگان از كعبه
اصل داستان آن چنان مشهور است كه در ردیف اخبار متواتر قرار گرفته كه آن را طبق روایات معروف كه از «سیره ابن هشام»، «بلوغ الارب»، «بحار الانوار» و «مجمع البیان» مىآوریم:
«ابرهه» تصمیم گرفت خانه «كعبه» را به كلى ویران سازد، لذا با لشگر عظیمى كه بعضى از سوارانش از «فیل» استفاده مىكردند عازم «مكّه» شد. هنگامى كه نزدیك «مكّه» رسید كسانى را فرستاد تا شتران و اموال اهل «مكّه» را به غارت آورند، و در این میان، دویست شتر از «عبدالمطلب» غارت شد.
«ابرهه» كسى را به «مكّه» فرستاد و به او گفت: بزرگ «مكّه» را پیدا كند، و به او بگوید: «ابرهه» پادشاه «یمن» مىگوید: من براى جنگ نیامدهام، تنها براى این آمدهام كه این خانه كعبه را ویران كنم، اگر شما دست به جنگ نبرید، نیازى به ریختن خونتان ندارم!
فرستاده «ابرهه» وارد «مكّه» شد و از رئیس و شریف «مكّه» جستجو كرد، همه، «عبدالمطلب» را به او نشان دادند، ماجرا را نزد «عبدالمطلب» بازگو كرد، «عبدالمطلب» نیز گفت: ما توانائى جنگ با شما را نداریم، و اما خانه كعبه را، خداوند خودش حفظ مىكند.
فرستاده «ابرهه» به «عبدالمطلب» گفت: باید با من نزد او بیائى، هنگامى كه «عبدالمطلب» نزد «ابرهه» رسید، او سخت تحت تأثیر قامت بلند و قیافه جذاب و ابهت فوق العاده «عبدالمطلب» قرار گرفت، تا آنجا كه «ابرهه» براى احترام او از جا برخاست، روى زمین نشست، و «عبدالمطلب» را در كنار دست خود جاى داد؛ زیرا نمىخواست او را روى تخت در كنار خود بنشاند، سپس به مترجمش گفت: از او بپرس حاجت تو چیست؟!
به مترجم گفت: حاجتم این است كه دویست شتر را از من به غارت بردهاند، دستور دهید اموالم را بازگردانند.
«ابرهه» سخت از این تقاضا تعجب كرد و به مترجمش گفت: به او بگو: هنگامى كه تو را دیدم عظمتى از تو در دلم جاى گرفت، اما این سخن را كه گفتى در نظرم كوچك شدى، تو درباره دویست شترت سخن مىگوئى، اما درباره «كعبه» كه دین تو و اجداد تو است و من براى ویرانیش آمدهام، مطلقاً سخنى نمىگوئى؟!
«عبدالمطلب» گفت: «من صاحب شترانم، و این خانه صاحبى دارد كه از آن دفاع مىكند» (این سخن، «ابرهه» را تكان داد و در فكر فرو رفت). «عبدالمطلب» به «مكّه» آمد، و به مردم اطلاع داد: به كوههاى اطراف پناهنده شوند، و خودش با جمعى كنار خانه كعبه آمد تا دعا كند و یارى طلبد.
سپس «عبدالمطلب» به یكى از درههاى اطراف «مكّه» آمد و در آنجا با جمعى از «قریش» پناه گرفت، و به یكى از فرزندانش دستور داد: بالاى كوه «ابو قبیس» برود، ببیند چه خبر مىشود.
فرزندش به سرعت نزد پدر آمده، گفت: پدر! ابرى سیاه از ناحیه دریا (دریاى احمر) به چشم مىخورد كه به سوى سرزمین ما مىآید، «عبدالمطلب» خرسند شد، صدا زد: «اى جمعیت قریش! به منزلهاى خود بازگردید كه نصرت الهى به سراغ شما آمد»
از سوى دیگر، «ابرهه» سوار بر «فیل» با لشگر انبوهش براى درهم كوبیدن كعبه از كوههاى اطراف سرازیر «مكّه» شد، ولى هر چه بر «فیل» خود فشار مىآورد پیش نمىرفت، اما هنگامى كه سر او را به سوى «یمن» باز مىگرداند، به سرعت حركت مىكرد، «ابرهه» از این ماجرا سخت متعجب شد و در حیرت فرو رفت.
در این هنگام، پرندگانى از سوى دریا فرا رسیدند، همانند پرستوها و هر یك از آنها سه عدد سنگریزه با خود همراه داشت، یكى به منقار و دو تا در پنجهها، تقریباً به اندازه نخود، این سنگریزهها را بر سر لشگریان «ابرهه» فرو ریختند، به هر كدام از آنها اصابت مىكرد هلاك مىشد، سنگریزهها به هر جاى بدن آنها مىخورد، سوراخ مىكرد و از طرف مقابل خارج مىشد.
وحشت عجیبى بر تمام لشگر «ابرهه» سایه افكند، آنها كه زنده مانده بودند پا به فرار گذاشتند، و راه «یمن» را سؤال مىكردند كه بازگردند، ولى پیوسته در وسط جاده مانند برگ خزان به زمین مىریختند.
خود «ابرهه» نیز مورد اصابت سنگى واقع شد و مجروح گشت، و او را به «صنعاء» (پایتخت یمن) بازگرداندند و در آنجا از دنیا رفت.
در همین سال بود كه پیغمبر اكرم (ص) تولد یافت، و جهان به نور وجودش روشن شد.
لازم به ذكر است كه اهمیت این حادثه بزرگ به قدرى بود كه آن سال را «عام الفیل» (سال فیل) نامیدند و مبدأ تاریخ عرب شناخته شد.
2. از امام صادق (ع) روایت شده است كه ابلیس تا هفت آسمان بالا مىرفت و (مسائل غیبی را) گوش مىداد و اخبار آسمانها را مىشنید، وقتی حضرت عیسى (ع) متولد شد او را از سه آسمان منع كردند و (بعد از آن) تا چهار آسمان بالا مىرفت و چون حضرت رسول اكرم (ص) متولد شد او را از همه آسمانها منع كردند و شیاطین را با تیرهاى شهاب از درهای آسمانها راندند.
(این جریان برای شیاطین و جنیان عجیب بود و دنبال علت آن میگشتند تا اینكه فهمیدند پیامبر اعظم (ص) متولد شده است.)
3. صبح روزی كه حضرت محمد مصطفی (ص) متولّد شد، همه بتهای عالم به رو بر زمین افتادند.
4. در آن روز ایوان كسرى یعنى پادشاه عجم لرزید و چهارده كنگره آن افتاد.
5. در آن روز دریاچه ساوه ـ كه سالها آن را مى پرستیدند ـ فرو رفت و خشك شد.
6. وادى سماوه ـ كه سالها كسى آب در آن ندیده بود ـ آب در آن جارى شد.
7. آتشكده فارس ـ كه هزار سال خاموش نشده بود ـ در آن شب خاموش شد.
8. طاق كسرى از میانش شكست و دو قطعه شد.
9. نورى در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گردید تا اینكه به مشرق رسید.
10. در آن صبح، تخت همه پادشاهان وقت، سرنگون شده بود.
11. در آن روز، همه پـادشاهان وقت، لال شده بودند و نمى توانستند سخن بگویند.
12. در آن روز، علم كاهنان از بین رفت و سِحر ساحران باطل شد.
13. حضرت آمنه (ع) مادر گرامی حضرت رسول (ص) گفت: والله كه چـون پسرم متولد شد، دستهایش را بر زمین گذاشت و سر به سوى آسمان بلند كرد و به اطراف نظر كرد پس از او نورى ساطع شد كه همه چیز را روشن كرد و به سبب آن نور، قصرهاى شام را دیدم و در میان آن روشنى، صدائى شنیدم كه مى گفت: بهترین مردم را به دنیا آوردی، پس او را «محمّد» نام كن.
14. در روایت وارد شده كه شیطان در میان فرزندان خود فریاد زد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند: چه چیز ترا اینچنین پریشان كرده است؟ گفت: واى بر شما! از اوّل شب تا به حال احوال آسمان و زمین را متغیّر مىیابم، حادثه عظیمى در زمین واقع شده است كه از وقتی كه عیسى (ع) به آسمان رفته، مثل آن واقع نشده است، بروید و بگردید و تفحّص كنید كه چه امر غریب حادث شده است؛
پـس متفرّق شدند و گردیدند و برگشتند و گفتند: چیزى نیافتیم. شیطان گفت كه تحقیق این امر، كار من است. پس در دنیا جولان كرد تا به حرم (محدوده حرم در سرزمین وحی كه بدون احرام نمی شود وارد آنجا شد) رسید، دید كه ملائكه اطراف حرم را گرفتهاند، چـون خواست كه داخل شود ملائكه بانگ بر او زدند پس برگشت و مانند گنجشكى كوچك شده و از جانب كوه حِرى داخل شد، جبرئیل گفت: برگرد اى ملعون! گـفت: اى جبرئیل، سؤالی دارم، بگو امشب چـه اتفاقی افتاده؟ جبرئیل گفت: محمّد (ص)، بهترین پیغمبران، امشب، متولّد شده است. پـرسید كه آیا مرا در او بهره اى هست؟ گفت: نه، پرسید كه آیا در امّت او بهره دارم؟ گفت: بلى، ابلیس گفت: راضى شدم.
15. از حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) روایت شده است كه همه دنیا در آن شب روشن شد و هر سنگ و كلوخ و درختى خندید و هر آنچه در آسمانها و زمین بود خدا را تسبیح گفت.
منابع:
فرهنگ معارف اسلامی، سید جعفر سجادی، ماده ارهاص
كشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، علامه حلی، ص 593
تفسیر نمونه، آیت الله مكارم شیرازی، ج 27، تفسیر سوره فیل
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، قسمت معجزات پیامبر اكرم (ص)
تفسیر كوثر، یعقوب جعفری، ج 3، ص 299
1- سه ويژگى برجسته مؤمن
لا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَكُونَ فيهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَكِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.
مؤمن، مؤمن واقعى نيست، مگر آن كه سه خصلت در او باشد:سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پيامبرش و سنّتى از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،امّا سنّت پيغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،امّا سنّت امامش، صبر كردن در زمان تنگدستى و پريشان حالى است.
2- پاداش نيكى پنهانى و سزاى افشا كننده بدى
« أَلْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ يَعْدِلُ سَبْعينَ حَسَنَةً، وَ الْمُذيعُ بِالسَّيِّئَةِ مَخْذُولٌ، وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّيِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ ».
پنهان كننده كار نيك [پاداشش] برابر هفتاد حسنه است، و آشكاركننده كار بد سرافكنده است، و پنهان كننده كار بد آمرزيده است.
اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري
کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي
اي آنکه در حجابت درياي نور داري
من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟
برعکس چشمهايم چشمي صبور داري
از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟
در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟
![Profile Pic Profile Pic](http://nshgm.rozblog.com/user/nshgm.jpg)
سلام،امیدوارم در این وب سایت لحظات خوبی داشته باشید.نظر یادتون نره!!!!!!!!اگر پیام دیگری دارید از طریق تماس با ما در ارتباط بزارید. ایمیل: ramin9433@gmail.com erfanb79@yahoo.com
آیا یلدا واقعا بلندترین شب سال است؟
سیارک تهدید کننده زمین بمباران شد
ده كشوري كه در معرض تهديد شديد سياركي قرار دارند
مریخ تا هزار سال دیگر قابل سکونت است!
ایستگاه بین المللی فضایی تا سال ۲۰۲۰ در مدار زمین می ماند
تائيد اولين سياره شبه زمين در ناحيه قابل سكونت كهكشان
يك سيارك عظيم به سلامت از كنار زمين گذشت